آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

خاطرات آرتین جون

برای پسرم

1391/7/27 13:11
نویسنده : مامانی
189 بازدید
اشتراک گذاری

کودکم

تصویر تو را همواره در آیینه ها دیده ام

چه دردنیا یا آیینه

همواره در من زیسته ای

امروز دانستم

تورا به خاطر خودم می خواهم

تا با در آغوش گرفتنت آرام شوم

تا با عشق ورزیدن به تو از خودم راضی باشم

میدانم

درنگاه تو آرامش هست که در یک مزرعه خشخاش نیست

پس

آنگاه که گفتم

چه شب ها که بخاطرت نخوابیدم

چه رنج ها که بخاطرت ندیدم

لذت در آغوش گرفتنت را با منت به یادم آور

امشب دیگر میدانم من تو را از سر خودخواهی به این دنیا می آورم

مراببخش

شاید تو آغوش مرا اینقدر نخواهی

که در آغوش ابرهای خوشحالی

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

امینه (دوست مامانی)
28 مهر 91 14:00
سلام مهدیه جون
پسر نازی داری یه کم هم شیطون بنظر میرسه؛ امیدوارم خدا برای هم نگهتون داره.

شعر قشنگ و واقع بینانه ای بود.

"تورا به خاطر خودم می خواهم
تا با در آغوش گرفتنت آرام شوم
تا با عشق ورزیدن به تو از خودم راضی باشم"

خیلی عجیبه که مامانا واسه دل خودشون بجه دار میشن اما از همون اولش هرکاری بخاطر بچشون میکنن!!!
گاهی حتی یادشون میره یه کم به فکر خودشونم باشن.....

خوش باشید



مرسی امینه جان
کاملا درسته ما بچه ها رو بخاطر خودمون می خواهیم اما به محض تولدشون همه زندگی ما می شن من از وقتی که آرتین اومده تمام خواسته ها و آرزوهام تغییر کرده وفقط خوشبختی آرتین می خوام
hamideh
1 آبان 91 12:14
moshalah gol pesaro-