آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

خاطرات آرتین جون

جشن تولد دوسالگی آرتین جان

ق شنگ ترین روز زندگی مامان دوباره تکرار شد. آبان خیلی زیبا دوباره آمد اینبار آبان پرماجرایی داشتیم از اول آبان مشغول تهیه و درست کردن وسایل جشن تولدت بودیم سعی کردم بیشتر تزئینات جشنت خودم درست کنم کم و کسری داشت اما همه اینها رو با عشقی که بهت داشتم درست کردم. اواسط این هفته پسرم شیر خوردن ترک کردی که متاسفانه باعث مریض شدن مامان شدو همین باعث شد من پست مربوط به تولدت نذارم. اما آخر هفته خیلی خوب تمام شد یه جشن خیلی با شکوه و قشنگ با حضور دوستای خوبت و همه کسانی که دوستشون داشتی برگزاز کردیم که عکسای مربوط به این جشن رو در ادامه مطلب برات میذارم. آرتین جان ساعاتی قبل از تولد تزئینات اطاق که خودم درستشون کردم بابای...
11 آبان 1392

سفر آرتین جان به مشهد به مناسبت عید فطر

به مناسبت عید فطر یه سفر سه روزه به مشهد داشتیم هم زیارت کردیم هم خیلی بهمون خوش گذشت از مسافرت که برگشتیم پشت هم مهمان داشتیم خیلی سرمون شلوغ بود به همین دلیل عکس ها رو با کلی تاخیر میذارم. اینجا تو مسیر هوا خیلی گرم بود و آرتین حسابی تشنه خودم عاشق این عکسم اوج تشنگی گل پسری آرتین عشق موتور عکس های پسر گلم در حرم امام رضا(ع) البته عکس های حرم بیشتر بود چون کیفیت نداشت نذاشتم آرتین در بازار بین الملل مشغول بادکنک بازی به به چه عکسی این کامیون الماس خریدی خودت انتخاب کردی هر جا میرفتی همرات بود قربون خنده قشنگ بشم ...
26 شهريور 1392

پسرم چقدر زود بزرگ شدی

ثانیه شمار وبلاگت می گه 1 سال و 8 ماه و 9 روز. پسر کوچولوی من دیگه حالا خیلی بزرگ شده الان دیگه خیلی قشنگ می تونی بگی مامان از این کلمه در طول روز خیلی زیاد استفاده می کنی یاد این جمله قشنگ می افتم مادر یکی از نام های خداوند است که در میان لبهای بچه ها مرتب تکرار می شود. دیگه بیشتر کلمه ها رو یاد گرفتی و به راحتی ازشون استفاده می کنی خدا رو شکر که سالمی و هیچ مشکلی نداری. اونقدر بزرگ شدی که وقتی باهم بیرون میریم دیگه خودت راه میری چسب کفشت به راحتی باز می کنی و اونو از پات در می یاری خودت دمپایی می پوشی البته بیشتر وقتا تا به تا سلام و خداحافظی کردن یاد گرفتی وقتی وارد یه جمعی می شیم می گی سلام موقع خداحافظی ...
17 تير 1392