آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

خاطرات آرتین جون

کفش

پسر خوشکلم علاقه عجیب تو به راه رفتن هم برام خیلی جالبه هم باعث تعجب من می شه از دو ماهگی اکثر اوقات دوست داشتی روی پاهات بایستی وبیشتر برای این حالت گریه می کردی هر چقدر بزرگتر می شدی علاقه ات به راه رفتن بیشتر می شد اولین قدم مای کوچیکت خیلی زود برداشتی الانم سرگرمی اصلیت همین راه رفتنه. بیشتر اوقات تنها یه انگشت منو می گیری و شروع می کنی کل خونه رو چرخ زدن و البته بررسی کردن جالبه حتما خودت باید دستم بگیری اصلا اجازه نمی دی من دستت بگیرم. همین باعث شد من و پدرت تصمیم بگیریم برات یه کفش جغجغی بخریم تا وقتی راه میری و صدا میده ازش لذت ببری دیشب بالاخره پس از کلی گشتن تونستیم برات یه کفش پیدا کنیم وقتی پات کردیم و دستت گرفتیم و ...
25 مهر 1391

خیلی دوست دارم

فرزند عزیزم تنها بهانه من برای زندگی در این دنیای پر از هیاهو از همان لحظه که وجودت را احساس کردم تمام قلبم سرشار از عشق به تو شد. هرگز آن لحظه ای را که در من شکل گرفتی و رشد کردی فراموش نخواهم کرد. آرتین جان من گویی با تو دوباره متولد شدم وقتی از نگاه زیبای تو به زندگی نگاه می کنم همه چیز زیباتر و جذاب تر می شود همه چیزهایی که برای من عادی است برای تو جذاب و دیدنی است ساعت ها می نشینی وبا وسایل کوچک وبزرگ بازی می کنی و آنها را بررسی می کنی ومن عاشق این حرکاتت هستم و هرگز از تماشای آن خسته نمی شوم . آرتین جان لحظاتی پس از تولد یه روز من مشغول انجام کارم بودم آرتین شیطون شکلات گرفت اینم نتیجه اش اینجا پنج ماهه بود ...
25 مهر 1391